شت کوین
داستان امروزمون مربوط میشه به یه رفیقی که روزی روزگاری اومد و یه چرت کوین گرفت... یه خبر شنید که فلان شت کوین فلان قدر رشد داشته و طبق همون خبر ندونسته و نشناخته و بدون مشورت رفت و خریدتش . یه دو دوتا چهارتا با خودش کرد و برای رسیدن به یه سری از آرزوهاش برنامه ریزی کرد...
یکی نبود بهش بگه آخه برادر من یه شت کوین که پشتش هیچ برنامه ای نیست و هیچ آینده ای نداره همونجوری که الکی میره بالا یهو هم میریزه و داغون مییییشه...
حالا چشتون روز بد نبینه ، خرید این رمزارز همانا و ریختنشم همانا...